معنی بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار, معنی بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار, معنی fاce ;vاaتj، اce، tckاjbاc jkاdjbi /ا/، stdc، اdg]d، jkاdjbi تاkاgاoتdاc, معنی اصطلاح بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار, معادل بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار, بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار چی میشه؟, بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار یعنی چی؟, بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار synonym, بارث گذاشتن، ارث، فرماندار نماینده پاپ، سفیر، ایلچی، نماینده تامالاختیار definition,